با اینکه روضه خوانم و می خوانم از شما فهمیده ام که هیچ نمی دانم از شما یا ایها العزیز! ذلیل معاصی ام باید ز شرم چهره بپوشانم از شما می ترسم از رسیدن آن جمعه ای که من جای سلام، روی بگردانم از شما رویی نمانده است به چشمت نظر کنم پس بی دلیل نیست گریزانم از شما من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد با انتظارهای فراوانم از شما من نان به نرخ نام تو خوردم، حلال کن محض رضای ذائقه می خوانم از شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی علی