سقوط

سقوط از جایگاهی که مال من نیست را دوست دارم

اهرم های فریب دشمن

/منافق از سه حربه ی
تطمیع
تهدید
و تحمیق
برای تسلط بر مسلمین استفاده می کند/(آیت الله مجتبی تهرانی)
که اولی برای دنیا و مال پرستان
دومی برای مومنین سست عنصر
وتحمیق برای مومنین نفهم و ساده لوح

پ ن: 1.زبیر و طلحه 2عمرسعد واهالی کوفه 3.خوارج

توبه

تاوان گناه سخت است
دستت که شکست
برای جا انداختنش
باید درد بکشی

هرچه هستیم مهم نیست

الهم اجعل عواقب امورنا خیرا

پ ن:

زبیر و زهیر هم از آینده خود خبر نداشتند

امتحان ها متفاوت است

آماده باش برای روزی که خداوند دستور

ذبح اسماعیلت را دهد

با این تفاوت که این بار

کارد می برد

فحش

فحاشی کردن

یعنی:

ترور شخصیت خود

خوش نام

بد نام ها بدش را می گویند

و این خوش نامی

او را تایید می کند

گناه

چه گناه بزرگی وقتی

ترسیدن من از گفتن حق باعث

غرور دیگری می شود

دستگیری

قرار بود دستگیر دیگران شوم

حال خود به دنبال دستگیر می گردم

اشتباه

مغرورانه تواضع نشان می داد

اخلاص

کاری را که دلمان می خواهد برای هیئت می کنیم

نه کاری را که باید بکنیم

و این یعنی عدم اخلاص

وارانه

خوش حالم از این که نمی دانم

جهنمی ام        یا          بهشتی

که اگر یقین به بهشت باشد       مغرور

واگر یقین به جهنم              مایوس می شوم

وهمه چیز وارانه می شود