اباالارباب
پنجشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۳۳ ب.ظ
حیدر مظهر لطف و سخایی تو
حیدر صاحب حکم ولایی تو
حیدر روح تو اوج شکیبایی
حیدر مظهر الله الاسمائی
حیدرتو ابالارباب من هستی
حیدر ساقی پیمانه ی مستی
حیدر روح تو چون موجی از دریاست
ذکرت بهتری الفاظ محمل هاست
هستی یاور بیچارگان شهر
هستی صاحب کل زمین ودهر
حیدر رنج عالم روی شان تو
حیدر غمزدم از قدکمان تو
حیدر در عزای همسرت سوختی
ملجم.تو به تیغت آتش افروختی
حیدرجان تو همراه زهرارفت
جسمت ازبرای دین زهرا رفت
قلبت در میان کوچه بشکسته
دستت در میان کوچه ها بسته
حیدر ماه تو در کوچه افتاده
دست مرد نامردی غمش داده
بعدت بچه هایت بی تب و تابند
شاید بی کسند یا تشنه ی آبند
- ۹۰/۰۵/۲۰
آفرین خیلی قشنگ بود