ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا

الهم اجعل عواقب امورنا خیرا... بحق محمد و آل محمد

پیام های کوتاه
  • ۲۱ بهمن ۹۲ , ۲۳:۳۴
    ظهور
  • ۱۹ بهمن ۹۲ , ۰۱:۱۲
    حافظ
  • ۲۴ آبان ۹۲ , ۱۳:۵۱
    مگس
  • ۱۳ آبان ۹۲ , ۱۷:۲۶
    قطار
طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب با موضوع «شعرهای من» ثبت شده است

ثبت دفتری

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۳۴ ق.ظ

میرسه از فلک صدایی

هیئتتون شده خدایی

اربعین ثبت دفتری شد

داده اید اولین فدائی

 

بسته حجت خدا باها

بعد رفتن علی ز دنیا

کمترین شکل مردن ما

پر زدن تو را زیارت آقا

 

 

 

 

 

 


قسمتم شه خدا شهادت

کاش به من هم بدی لیاقت

کاش مثه رفتن تمیمی

من بمیرم تو را زیارت

 

نوکرت تا ابد بمونم

تا ابد از شما بخونم

رومو آقا زمین نزن باز

کربلا بده تا من جوونم

 

خوب می دونم که کار نداره

کافیه تا کنی   اشاره

کل عالم به یک مداره

تا منو کربلا بیاره

 

آقا شبیه علی تمیمی

با تو باشم من رفیق صمیمی

یا تو نجف یا تو کربلا تون

لونه کنم آقا از کریمی

 

  • زکریا ...

28

دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۵ ب.ظ

از زبان امام حسن به امام حسین علیه السلام



هرچی که من دیدم ندیدی /تو از کوچه فقط شنیدی

همه چیزم حسین برا تو  / فقط نپرس داداش چی دیدی

حرم برا تو / وطن برا من

صحرا براتو / کفن برامن

همه ی زندگیم فداتو

قاسم خنده هاش برا تو

شکر خدا به جام نکردی

دستای مادر  رها تو

حســـــــــین...لحظه ی اخرم

حســــــــین ...منتظر مادرم

هنوز.... دستای بسته ی

بابــــــا...نمی شه باورم


حســــن مظلوم عالمین


امام حسن به حضرت زینب

گریه نکن  طاقت ندارم / بیا بشین خواهر کنارم

حقــش اینه که من براتو / قــد یه آسمون ببارم

سوار موج / مصیبتی تو

شکوه, صبرو/ بصیرتی تو

سهم تو خواهر اسارت

سیلی و فهش و هتک و غارت

شکرخدا نیستم ببینم

مجلس شام و اون جسارت

ســـر...خورشید و تشت زر

تو و... یک عمر خون جگر

براااا...دخترای حسین

توایـــِ ... تنهاترین سپر


حســــــن . مظلوم عالمـــین


 باتو حرف آخر من / اشبه الناس حیدر من

پشت و پناه زینبی تو/ تسکین قلب مضطر من

تو رو به حق / دستای حیدر

قسم به اشک و/ صورت مادر

قاسم شیر لافتی کن

مرد دفاع خیمه ها کن

بگو که از عدو نترسی

به عمه زینب اقتداکن

 

 

  • زکریا ...

3

شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۳۸ ب.ظ

بین خرابه در تبم     واویلا

زحمت عمه زینبم    واویلا


تقصیر من بودکه عمو ، بی دست شد

راه ورودش به حرم   ،  بنبســت شد

غصه ی عالم رو دلم ،  جــا کــرده

این سربی تنت قدم  ،  تــا کــرده


بین خرابه در تبم   ای بابا

زحمت عمه زینبم  ای بابا

 بـابـا نبــودی بـبـینــی ، بد دیدم

همش به عمه حرف بد، میشنیدم

دخترای شامی بهم  ، خندیدن

چند روز پیش گوشوارمو ، دزدیدن


بین خرابه در تبم ای بابا

زحمت عمه زینبم ای بابا



  • زکریا ...

1

شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ
بارونـــه بارونـــه بارونـــــه / اشکـــای چــشمم روضه خونه
یک ساله از دور یه این ماه/  این دلم بی سر و سامــــونه

هرساله سخت تر از هر ساله / دوری از اشک و اه و ناله
از روز آخـــر سال قـــبل / منــتــظــر بــزم امســـاله
خلوت شبهــــام         /        ذکر رولبهــام
شاه بیت دم هام        /        حسین آقام
                     ( حسین آقام ...


مجنون مجنونه مجنونم ، عشق آقام حسین قانونم
بیمار دائم اربابم، ده شب محرم درمونم

از امشب کوچه گرد یارم / تودلم سینه زنی دارم
در اضطراب غم بعد از /عصر عاشورا من بیمارم
عصر عاشورا        عمه ام تنها
بین نامحرم           کاشکی بود سقا
            عمه جان زینب...

تنهای تنهای تنهایم /حسین ابن علی آقایم
همه کس و کار بی کسیم/ مونس خلوت شب هایم

کاش باشم من بلا گردونش ، می دونم که کردم دلخونش
 ایشالا باشم این محرم      بانی لبهای خندونش
  عشقت در سره         عاشق پروره
  کاش این نوکرت          کربلا بره
            
  • زکریا ...

امام..

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۸:۱۵ ب.ظ

تو بهترین ها در نماد مرد هســــتی

تومردی از نسل سپاه بدر هســـتی

هستی امــام روح وجان مومنــین و...

زیباترین اسوه، تو موسی صدر هستی

شایدبتابدنورچشـــم تــو به چشـــمم

چون مثل مهدی ماه پشت ابر هستی

دارم امیـــدی تا بـبـیـنـم روی ماهـــت

برمادوا، بردشمنان صد درد هــــستی

گویم همان وقتی  که تو رفتی به یغما

دارم دعا،برگشتنی در قــدرهســــتی

  • زکریا ...

فاطمیه آمد..

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۴۹ ب.ظ
ای وای صدای مادری می آید

صوت در و میخ و معجری می آید

درجنگ ولایت و امامت این بار

زهرا،شبیه حیدری می آید


مصطفی شالباف

  • زکریا ...

تیر تو...

شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۲۸ ب.ظ
دوان دوان همه عمرم دویده ام سویت

دلم به سحر تو گشته اسیر جادویت

دریده چشم و چراغ دل پریشانم

به دست ضربه تیری کمان ابرویت

  • زکریا ...

...

شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۱۷ ب.ظ
غافل ترین زمن بی قرار تو

آنکس که می کند زمن بد ،فرار تو

این لب به ذکر تو عادت نموده است

از این گناه می کنی ام سر به دار تو ؟

  • زکریا ...

قشنگتر...

شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۵۹ ب.ظ
این آسمان ابری پاره قشنگ تر

از جشن پرشکوه ستاره قشنگ تر

از صد نگاه خیره و لبهای پرسخن

یک گوشه چشم و اشاره قشنگ تر

از خانه ی صله و ومنت بدان

یک خانه دوره ساز ،اجاره قشنگ تر

  • زکریا ...

...

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۱۰:۵۵ ب.ظ
به قدر وسعت تاریخ من پر از دردم

درون دایره دنبال گوشه می  گردم

پی دلیل خدا بین دفتر شیطان

کبود گمشده زخمی در این شب سردم

  • زکریا ...

کاش پنجره ی خانه ام به سمت حرم تو باز می شد...

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۴۵ ب.ظ

حرف همه عشــاق به جمله نـدا است

همه گویند که حج الفقرا صحن رضا است

اما ســخن بنده مسـکین چنـیـن نیست

چون صــحن رضــا نقطه ای از کرببلا است

  • زکریا ...

حجاب...

پنجشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۰، ۰۱:۵۲ ب.ظ

پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است.

امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد

****

اهل دین بازار داغی برقرار

در میان کوچه های یادگار

گوچه های یادگار جنگمان

گشته اکنون مایه های ننگمان

             ***

چون در این بازار اجناس گران

دین فروشی شد مجاز و شد عیان

از سر بازار تا آن سر ببین

در حراج غیرت مردان دین

          ***

بین حراج عفت زن هایمان

در کنار ذکر یازهرایمان

        ***

این طرف گریه برای کاروان

کندن چادر زسرهای زنان

آن طرف خواهر حجابش روسری

تارمویش را حراج دلبری

این طرف گریه برای بزم شام

آن طرف خود ساقی بزم حرام

         ***

چادر زهرا پرستش بر زبان

سجده بر زیبایی نامحرمان

بر زبان گویم گناهی پرعذاب

در دلم راضی به این کشف حجاب

          ***

در میان این همه بازار سود

جامه ای ارزان تر از ایمان نبود

هرکسی ایمان به جفتی می دهد

غیرت و عفت به مفتی می دهد

         ***

دختر مومن حجابش ننگ او

دین او گشته لباس تنگ او

  • زکریا ...

بازهم عصر جمعه...

جمعه, ۴ شهریور ۱۳۹۰، ۰۸:۰۹ ب.ظ

اگرچه بین جهان ما لوای غم داریم

به دست فاتح آخر دم علم داریم

درانتظارظهورابولحسن   عمری

به روی گونه ی خود ما همیشه نم داریم

  • زکریا ...

امام موسی صدر

سه شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۴۸ ق.ظ
شکرخدا مردم لیبی انقلابشون داره یه ثمرهایی

می ده

دیروز که اخبار خوشحال کننده ای رو از لیبی می شنیدم

یک هو دلم هوای امام موسی صدر رو کرد

امروز شنیدم که ایشون شب قدر ربوده شدن

بیاید دعا کنیم که تو همین شبها برگردن:


......

تو بهترین ها در نماد مرد هســــتی

تومردی از نسل سپاه بدر هســـتی

هستی امــام روح وجان مومنــین و...

زیباترین اسوه، تو موسی صدر هستی

شایدبتابدنورچشـــم تــو به چشـــمم

چون مثل مهدی ماه پشت ابر هستی

دارم امیـــدی تا بـبـیـنـم روی ماهـــت

برمادوا، بردشمنان صد درد هــــستی

گویم همان وقتی  که تو رفتی به یغما

دارم دعا،برگشتنی در قــدرهســــتی

  • زکریا ...

ننگین ترین حجاب...

سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۵۰ ق.ظ

این غزل به نوعی اولین غزل منه:

از دست رفته دین خدا دین بیاورید

برقلب اهل دین می تسکین بیاورید

ننگین ترین حجاب برای زنان ماست

بر این حجاب بد رخ ننگین بیاورید

باشد حجاب سنت زهرا نبود پس

سنت همین که مهریه سنگین بیاورید؟

خسته شدید زین مثل چادر و صدف؟

باشد مثال گونه تر از این بیاورید

روی زنان جامعه پژمرده در زمان

از جای این زنان گل رنکین بیاورید

محزون شده دل زهرا ز رویتان

چیزی به جای این دل غمگین بیاورید

گویاحجاب خاصه ی زهرا و زینب است

پس این حجاب کاذبه پایین بیاورید


پی نوشت:از دست دفته دین خدا دین بیاورید.(قزوه)

 

  • زکریا ...

میلاد امام حسن مجتبی مبارک

سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۴۶ ق.ظ
امشب شده دل    روشن بدها همه خاموشن

اهل ملکوت وعرش در میــــکده بی هوشــن

این شبا ستاره   از تموم آسمون می باره

نیمه زیافت        عید مجتبی عید بهاره


امشـــب گـل ریــحـانه ساقی گلســتانه

بر هر گل خوش بویی داده دوسه پیمانه

بوی گــل پیــچیده   توی خــــونه ی ام ابیــها

مجتبی می خنده    بر چشای مرتضی و زهرا

  • زکریا ...

...

جمعه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۳۳ ب.ظ
به روی خط اول دفتر  قلم جدید

آهنگرم که تو باشی منم حدید

زیبا شده مجسمه ی روح من چرا

چون می زنی تو به روحم قلم شدید

  • زکریا ...

....

جمعه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۲۸ ب.ظ
وقتی که شعر تو را می نوشتم و

صدها نگاره تو را می نوشتم و

وقتی میان دفتر معشوق و عاشقی

دوم خودم. وتورا می نوشتم و...

  • زکریا ...

اباالارباب

پنجشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۳۳ ب.ظ
حیدر مظهر لطف و سخایی تو

حیدر صاحب حکم ولایی تو

حیدر روح تو اوج شکیبایی

حیدر مظهر الله الاسمائی

حیدرتو ابالارباب من هستی

حیدر ساقی پیمانه ی مستی

حیدر روح تو چون موجی از دریاست

ذکرت بهتری الفاظ محمل هاست

هستی یاور بیچارگان شهر

هستی صاحب کل زمین ودهر

حیدر رنج عالم روی شان تو

حیدر غمزدم از قدکمان تو

حیدر در عزای همسرت سوختی

ملجم.تو به تیغت آتش افروختی

حیدرجان تو همراه زهرارفت

جسمت ازبرای دین زهرا رفت

قلبت در میان کوچه بشکسته

دستت در میان کوچه ها بسته

حیدر ماه تو در کوچه افتاده

دست مرد نامردی غمش داده

بعدت بچه هایت بی تب و تابند

شاید بی کسند یا تشنه ی آبند

  • زکریا ...

علی اکبر...

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۲۳ ب.ظ
ماه عزاست         درد وبلاست

امشب عزای پسر خون خداست


کردن وداع            علی وشاه

نمی تونه دل بکنه سخـــته خدا


می شه جدا         از خیمه ها

تابرســه به   لشــــکر حرامــــیا


حسین می کرد       شکر خدا

که این پسر نمی بینه داغ بابـا


نمی بینه                سر جدا

سر عموش و باباشو رونیزهه ها


نمی بینه              نه قتلگاه

نه حنجر بریده ی حضرت شاه


تیر میزنه           یه بی حیا

می گه زدم به نیت قرب اله


هرکس می زد        تیر به بدن

می گفت زکین جدتون علی زدم


هوهو کشان              نعره زنان

میان به سمت حضرت علی چنان


اسب علی                 جای رجوع

حرکت می کرد به سمت لشکر عدو


میدان جنگ              حلقه ی تنگ

زدن به دور نوه ی اســوه ی جنــــگ


قتل علی                   صبر جلی

داره امامــــم حسیـــن ابن عــــلی


حسین شده            خیره یه جا

نمی تونه حرکـــت کنــه روی دو پا


داد میزنه                  اکبر .بابا

اربا اربا شـــــده ام زود تـــر بیـــا


علی میگه                     بابا بیا

آخ خورد میشن استخونام زیر سما


چشم پدر                  به یک پسر

رد می شد از رو کمرش یه اسب نر 

  • زکریا ...

کرببلا کاش...

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۰۳ ب.ظ
کرببلا کاش  یه بار بیام روبه روی حرم بشینم

گریه کنم تا که حسینم ببینم

دادبزنم آقا برا غمت حزینم


کرببلا کاش مدفن من بشه حریم با صفایت

خاکم کنن روبه رو گنبد طلایت

آقا به بندگی من بده رضایت

  • زکریا ...

هر چی دارم ازم بگیر...

سه شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۴۶ ق.ظ
جمعه شبها دل همه  هوایی نهر علقمه

ذکر هر دل شکسته ای  حسین غریب فاطمه

ماه شب های تار من   ای بانی چشم زار من 

پـــــــدرومــادرم فدا    بـــرای تــو ای نگارمـــن

وقتی هیئت میام آقا   می سوزم از داغ کربلا   

حســــرت دل تازه میشه بااسم عبـاس محلقا

هرکی شد نوکر وغلام  می بینه اربابش مدام  

داره تــردید دلم به این   که نوکرم یایه فرد عام

بسه دوری و انتظار بارون اشکام چه بی قرار 

اذن دیدن حرم بده   به چشم من مرحمت بذار

                               هرچی دارم ازم بگیر فقط یه کربلا بده

                                بـیـن هیـئـت بـیـا آقـا روح مـنو جلابده

  • زکریا ...

فکه را در خواب دیدم

يكشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۰، ۰۲:۲۳ ق.ظ
فکه را در خواب دیدم هر شبش مهتاب دیدم

سر در سنگر به نقش یا مدد ارباب یدم

فکه را در خواب دیدم بزم عشقی ناب دیدم

یک حسینیه به نام مادر ارباب دیدم

فکه را در خواب دیدم پر گل و بی آب دیدم

من شهیدانی خدایی بارز و نایاب دیدم


  • زکریا ...